به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری امریکا و مواضع آشکارش علیه جهانی شدن و تاکید بر اتخاذ سیاست درونگرا برای ایالات متحده وی را تبدیل به یک پدیده جدید در عرصه روابط بین الملل کرده است؛ ترامپ مخالف سیطره کالاهای چینی بر بازار امریکا و ساختن کارخانه های امریکایی در خارج از مرزهای این کشور است چراکه معتقد است امریکا نباید برای مردم کشورهای دیگر اشتغال ایجاد کند. این رویکرد رئیس جمهور جدید امریکا که رنگ و بوی ملی گرایی دارد در کنار خروج انگلستان از اتحادیه اروپا برای برخی نشانه توقف روند جهانی شدن و آغاز روند معکوس به سمت محلی و ملی شدن به شمار می آید.
در همین راستا گفتگوی کوتاهی با جورج ریتزر، استاد ممتاز جامعهشناسی دانشگاه مریلند داشتیم که در آن به بررسی این موضوع پرداختیم.
ریتزر در بین جامعه دانشجویان علوم اجتماعی ایران چهره ای آشنا است. البته دلیل این آشنایی، بیشتر از آنکه به نظریات ریتزر مربوط باشد، به ترجمه کتاب «نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر» ربط پیدا میکند. وی صاحب کتاب های زیر است: جامعه شناسی؛ یک علم چند انگاره ای (۱۹۷۵-۱۹۸۰)، فرانظریه پردازی در جامعه شناسی (۱۹۹۱)، مک دونالدی شدن جامعه (ویرایش هفتم ۲۰۱۳) و جهانی شدن هیچ چیز(دومین ویرایش ۲۰۰۷). پژوهش های او عمدتا در حوزه الگوی مصرف، جهانی شدن، فرانظریه و نظریه اجتماعی پست مدرن است.
*شما رابطه بین «ملی گرایی» و «جهانی شدن» را چطور می بینید؟ به نظر شما می توان «ملی گرایی» را به عنوان یکی از موانع اصلی برای روند «جهانی شدن» دانست؟
مثل همه موارد، این مورد نیز پیچیده است. به عنوان مثال، می تواند یک رابطه مثبت هم بین آنها بر قرار باشد مانند روند جهانی ای که در طول جنگ جهانی اول و دوم در گرایش به ملی گرایی فزاینده به وجود آمده بود و همچنین این رابطه می تواند یک رابطه منفی باشد همانطور که در سال های پس از این دو جنگ و نتایج فاجعه بارش روند جهانی از ملی گرایی دور شد. البته در حال حاضر روند ملی گرایی به عنوان مانعی برای جهانی شدن عمل می کند. اما اینها دیالکتیکی هستند و دیر یا زود این آونگ (پاندول) به عقب باز خواهد گشت.
*آیا می توان انتخاب شدن ترامپ به عنوان رئیس جمهور امریکا، خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و قدرت گرفتن احزاب راستگرا در اروپا را نشانه شکست روند جهانی شدن دانست؟ یا باید این موارد را پدیده های زودگذر و ناپایدار بدانیم؟
همانطور که در پاسخ سوال قبلی اشاره کردم، این موارد زود گذر هستند (البته پدیده زود گذر وموقتی می تواند سال ها و دهه ها طول بکشد). من فکر نمی کنم این به معنای شکست در جهانی شدن باشد، بلکه صرفا مقطع دیگری از جزر و مد فرایند جهانی شدن است.
*نقش دین در روند جهانی شدن چیست؟ با توجه به اینکه ادیانی چون مسیحیت و اسلام مدعی ارزش های جهانشمول هستند، آیا می توانیم دین را رقیبی برای جهانی شدن دانست؟
نه، دین هم در طول تاریخ و هم در عصر حاضر، یکی از مهم ترین نیروهای جهانی سازی بوده و هست. مسیحیت، اسلام، آیین بودا، یهودیت و ادیان دیگر امروز جهانی شده اند و تاثیر گسترده ای روی جهان داشته اند. من فکر می کنم که شما مثل بیشتر مردم، جهانی شدن را برابر با جهانی شدن اقتصادی فرض می کنید، اما از نظر من این فقط یکی از جنبه های جهانی شدن است. همین ارتباط بین ما، خود مثال کوچک دیگری از جهانی شدن است.
*برخی کشورها و فرهنگ ها در برابر جهانی شدن مقاومت می کنند و توجیه آنها برای مقاومت این است که جهانی شدن تنوع فرهنگی در جهان ما را از بین می برد. در مقابل آنها بیشتر تاکید بر ارزش ها و فرهنگ های محلی دارند. آیا شما فکر می کنید که محلی سازی مانعی برای جهانی شدن است، یا می تواند جهان ما و روند جهانی شدن را غنی تر سازد؟
هر دو! از یکسو محلی شدن مانعی در برابر بسیاری از اَشکال جهانی شدن است و از این حیث می تواند به عنوان مانعی در مقابل غنای مرتبط با جهانی شدن عمل کند. اما از سوی دیگر، امر محلی منبع یک تنوع گسترده و منشأ بسیاری از چیزهایی است که می تواند جهانی شود و یا جهانی شده است. البته، قدرت انحصارطلبانه امر محلی می تواند گسترش تنوع را محدود و یا کلا حذف کند.
*آیا جهانی شدن را به معنای غربی شدن یا آمریکایی شدن می بینید؟ یا یک مدل از جهان چند قطبی که شامل چین، اروپا و کشورهای اسلامی-عربی است را به رسمیت می شناسید؟
نه، اما اینها قدرتمندترین نیروهای جهانی سازی در دو سده اخیر بوده اند که با افول آنها ما شاهد یک جهان به طور فزاینده چند قطبی خواهیم بود. چین در سال های پیش رو یک نیروی به طور فزاینده مهم جهانی ساز -به ویژه در حوزه اقتصاد- خواهد بود. اروپا هم بخشی از غرب است، اما با توجه به مسائل و مشکلاتی که در اتحادیه اروپا به وجود آمده نفوذ مستقل آن بر روند جهانی شدن در حال افول است.
در حال حاضر، ایالات متحده امریکا -حداقل در دوره ترامپ- به نقش کمرنگ تری در عرصه جهانی دل بسته است. اسلام در طول تاریخ و تا امروز دارای تاثیر قوی و مهمی بوده است. متاسفانه، تاثیرات مثبت اسلام امروز (حداقل در بسیاری از کشورهای غربی) تحت الشعاع گرایش به ارتباط دادن این دین (یا حداقل عناصر رادیکال تر آن) با تروریسم قرار گرفته است.
ترجمه: زهرا صمیمی
متن این مصاحبه را به انگلیسی و عربی نیز می توانید مشاهده نمایید.
نظر شما